بافتنی های یک زن عادی

رج به رج حس هایم را میبافم با کلاف حقیقت..

بافتنی های یک زن عادی

رج به رج حس هایم را میبافم با کلاف حقیقت..

رج هفتم

کسی هست گاهی مهربان تر،از خود گذشته تر و حتی حساستراز دیگر زنها،اما زنها دوستش ندارند چون گاهی جایشان را پر میکند..فرقی نمیکند دل یا تختخواب یا صندلی جلو ماشین!من هم شاید مثل بقیه زنها دوستش نداشته باشم یا حتی بیزار باشم اما خوب که فکر میکنم میبینم حسابی گردن شوهر،پدر و برادرمان حق دارد!چه وقت و بی وقتهایی که مردِ مان یا مردانمان هر چیزی ازش خواستند و نه نگفت!همان چیزهایی که ما با همه ی نسبتهایی که با مردِمان یا مردانمان داریم ،بهشان نمیدهیم!حفظ اندام میکنیم..حفظ قرب اجتماعی..حفظ خودکفایی های زنانه و فقط میگوییم "نه"!او هم غذای گرم دارد هم رختخواب نرم .تنش برای کسی ست که امشب کنارش است دستش هم روی گوشش نیست خوب میشنود..گاهی بیشتر از من، بهتر از مادرم.فکر میکنم دلش خیلی میگیرد و سعی میکند به این فکر نکند که دوست دارد جای من باشد..خوب هم میداند این مردی که سرش روی سینه ی  برهنه اش است فقط کافی ست لحظه ای احساس خطر کند،برای همیشه وجودش را منکر میشود چه رسد به...! فکر میکنم زیاد تنهایی گریه میکند..یا  زیاد الکی میخندد.. و من فکر میکنم یادمان رفته  که اگر در شرایط او بودیم چه کسی بودیم!

نظرات 29 + ارسال نظر
سینا یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:41 ق.ظ http://khaaen.persianblog.ir

ببخش منظورم ششم بود بیشتر که بخونیم میفهمی کلا آدم گیجی هستم و توقع نمی‌کنی
نوشته هات یه جورین اما جذابن

بوی خوش زن یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:55 ق.ظ http://www.etrezan.blogfa.com

سلام...

این پستت خیلی زیبا بود و تکان دهنده........
باید بهش بیشتر فکر کنم
تایحال ازین زاویه (البته از منظر خودم)نگاهش نکرده بودم

از همینجا دوستی ام را اعلام می کنم(مطمئن هستم دوست خوبی خواهی بود :)

linda یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:08 ب.ظ http://marjaneh.blogsky.com

سلام
آره
حتی بهش فکر هم نمی کنیم
کاملا یادمون رفته

خانم نقطه دوشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:32 ق.ظ http://shebli.blogfa.com

در لابه لای یک چرخش اضافه!و تمام!

سینا سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 05:51 ب.ظ http://khaaen.persianblog.ir

نمیبافی؟؟

نقش و نگار شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:56 ب.ظ http://kmangirbastani.persianblog.ir/

سلام وقتی خواندم حیفم آمد کامنت نگذارم. از کجا می دانی خیلی گریه می کند؟ واز کجا می دانی می داند در انکار شدن چه حسی خفته !!! گاهی حتی سری هم روی سینه اش نیست. اصلا موضوع تنش هم نیست. هر زنی در هر موفعیتی هم می تواندو این طرف باشد هم آنطرف .یعنی فاصله ای نیست. آنقدر ها بعید هم نیست. می شود روزی آنطرف باشی.در طرف انکار. داستان دارم در همین فاصله. وفتی حسابی وقت ودقت داشتی سری بهش بزن وبخوانش.
http://kmangirbastani.persianblog.ir/

empty یکشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:33 ق.ظ http://bitterlife.blogfa.com

چه پست خوبی...
چقد راس گفتی...
من به این فک کرده بودم که اون زن شرفش به مایی که نسبتی با مردامون داریم و کوتاهی میکنیم شاید بیرزه...
ولی به این که گوشش شنواس یا نه...
نه
فک نکرده بودم

محزون دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:06 ب.ظ http://mahzoon.blogsky.com

سلام
نوشته هاتون حال و هوای شعر داره
اگر روش کار کنین میتونین شعر نو بگین
موفق باشین

سینا چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:42 ب.ظ http://khaaen.persianblog.ir

نبودی

امین یکشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:59 ق.ظ http://morpheus.blogsky.com

سلام!
حال و هوای غریبی داشت. شاید اون قدر خاص بود که آدم فکر کنه فقط درباره های خاصی در میان اینگونه زنان٬ صدق می کنه. و شاید هم بر عکس٬ اون قدر زنانه که آدم باور کنه٬ در بطن هر زن موجودی این چنین خفته!

شهرزاد دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:45 ق.ظ http://thismorning.blogfa.com

شاید چون زنانگی هاش بیشتره حسادت میریزه توی دلم...

فرنوش شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:50 ب.ظ http://farnoushsh.persianblog.ir

دنیای ما هی هی هی..

سینا سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:53 ب.ظ http://khaaen.persianblog.ir

تو هیچوقت بافنده نمیشی

حالم خوب نیست...توان بافتن تو دستام نیس الان.

سمیرا چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:15 ق.ظ http://www.mohreyesookhte.blogfa.com

سلام

چقدر این وبلاگ خواندنی است...
نوشته ها تمامشان سرشار است از احساسات عمیق یک زن...
زنی که حتما لباس های زیبایی می بافد...

من شما را لینک کردم...

افیون یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:04 ق.ظ http://afion.blogfa.com/

نوشته های جذاب و خیلی زیبایی دارین تبریک میگم و مرسی بخاطرشون..

بوی خوش زن سه‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 06:25 ب.ظ

چرا آپ نمی کنی پس؟

سینا شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:08 ب.ظ http://khaaen.persianblog.ir

سال نوت مبارک
بارها آمدم و ننوشته بودی

جیگیل بانو پنج‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:12 ب.ظ http://b0njovy.blogfa.com

من اون حس رو داشتم.سرش روی سینم بود .به حرفاش گوش کردم.منکرم شد و من موندم و اشکای شبام.اما هنوز زندم.

ماندا پنج‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:20 ب.ظ http://www.maandaa.blogfa.com

نمیدونم چرا یاد زن دوم بابای محبوبه ی بامداد خمار افتادم !توی اینهمه زن اینجوری که اطرافم پره و خیلیاشونو دوس دارم و از خیلیاشون متنفرم.
دلم گرفت با خوندنش .موافقم که فقط وقتی میشه قضاوت کرد که بتونی به درستی خودت رو به جای اون شخص و شرایطش بذاری!

سارا شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:27 ق.ظ http://sohbateman.blogfa.com

تمام حرفهایى که زدى رو قبول دارم، دقیقا همون طوره.
اما این کار اینجور زن ها رو توجیه نمى کنه!

اتاق تمام فلزی یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 07:49 ق.ظ http://aminfouladi.blogfa.com

ووواه!
کف کردیم

سعید چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:27 ب.ظ http://sabahlarimiz.wordpress.com/

چه عجب
یه زن ایرانی با این طرز فکر
خوشحالم
این متن رو دوبار خوندم
عالی بود

آمنه شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:11 ب.ظ

کیف کردم !

[ بدون نام ] شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:12 ق.ظ

اینو دیگه گرفتم
با اینکه همه ی مرد ها یکی نیستن ولی مثل یه نویسنده ی حرفه ای نوشتی

empty پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:11 ب.ظ http://bitterlife.blogfa.com

این نوشته تو خیلی وخ پیش خونده بودم و کامنت گذاشته بودم!
بازم خوندم....
اون موقع باهات موافق بودم...
هر چی عاشق تر میشم....بیشتر موافق حرفت میشم!
فک که میکنم...
اگه یه روز از کسی که ادعا میکنم شریکشمو شریکمه چیزیو دریغ کنم.... دلمو، گوشمو، چشممو، جسممو.... خودمو نمیبخشم!

بریدا پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:57 ب.ظ

بودن در این جایگاه خیلی سخته.... سخت و منهدم کننده ولی برای من یافتن حس جدیدی بود. دوست داشتن بدون خودخواهی . بدون قید و شرط و خارج از همه قوانین رایج
حتی دوست داشتن کسی که بنا به قانون با اوست و تمام لحظات بی تو بودن با او پر میشود .
کسی که سایه اش در خلوت ترین خلوتها هم حضور دارد و چه دردناک و عمیق است این درد عجیب.....
مازوخیسم میشوی درد میکشی و لذت می بری .....
تو هستی و حسرت و تنهایی

armin شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:57 ب.ظ http://www.shuj.blogfa.com

tanha veblog ziba dar kore khaki
man bahatoon kar zaroori davat be hamkari dar sakht yek proje daram lotfan movafeghat khodetan ra baram email konid

asghar شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:44 ب.ظ http://asgharagha.blogfa.com

لحظه ای فکر کردم خودت همون زنه ئی

اوا پنج‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:16 ب.ظ

خودت همون زن نیستی؟ای کاش باور میکردیم فقط برای لحظه ای هم که شده باور میکردیم که حتی عشق به هر قیمتی مجاز نیست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد