بافتنی های یک زن عادی

رج به رج حس هایم را میبافم با کلاف حقیقت..

بافتنی های یک زن عادی

رج به رج حس هایم را میبافم با کلاف حقیقت..

رج پونزهم

 

هیچ کس نمیداند امروز چطور این همه ظرف نشسته را شستم..هیچ کس! 

خوابیده بودم روی زمین،به تو فکر نمیکردم اما به ظرفهایی که سه روز بود نشسته بودم چرا! گریه ام میگرفت از فکر شستن شان..تا اینکه تو آمدی توی ذهنم..فکر کردم به این که شاید شاید شاید تو تا یک ساعت دیگر برگردی..

نظرات 40 + ارسال نظر
درود بر میرحسین پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:26 ق.ظ http://iraneazad88.blogsky.com/

سلام عالی بود بیا به ما bbc فارسی سر بزن در ضمن اگه از مطالب خوشت آمد روی تبلیغات کلیک کن

عروس مرده پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:04 ق.ظ http://like-a-tree.blogsky.com

هی ظرف های یک هفته نشسته مرا چه کسی بشوید آخر! گریه م می گیرد از فکر ...

نسرین پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:48 ق.ظ

من هم همیشه همین فکر و می کنم
ناز قلمت

بوی خوش زن پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:14 ق.ظ

همین دلخوشی..همین انتظار..همین حرمان



خدایا چقدر دلم انتظار می خواهد..دلتنگی..بیتابی..عشق!

بهتره تو ذهنم یکی واسه خودم خلق کنم..واسش دلتنگی کنم.....بیتابی کنم...
واسش زیبا شوم و بهش وفادار بمونم...کار سختیه ولی از تنهایی که سخت تر نیست..هست؟

قلمت را دوست دارم..ایضا خودت را

معصومانه پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:23 ق.ظ http://maassoom.blogfa.com/

برگشت حالا؟؟؟؟؟؟؟؟؟یا نه؟؟؟؟

کیقبا د پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:28 ب.ظ

تنها ! ظرف شستن است که از یاد میبرد خیلی چیزها را ...
تا نشورن نمیدونن .
مردا رو میگم .
ما که میشوریم ببخشید میشوییم و میدانیم . بعله .

لیدا پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:03 ب.ظ http://lyda640.persianblog.ir/

پست قبلیت عجیب روح نواز بود .ظرف شستن که کاری نداره آشپزی و بقیه کارا اشک آدمو در می یاره

شیزو پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:32 ب.ظ http://shizo.blogsky.com/

این رج ها مثله تکه های یه پازل جذاب اند

خدا کنه از اون پازل های هزار تکه باشه
با اینکه فضا بلاگت خیلی زنونه ست ولی از خوندنشون لذت بردم

چقدر لذت بردم از رج سیزدهم و قدرا قلمت

مهسا پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:05 ب.ظ http://www.sedayesokout.blogspot.com

...یه کمک کوچولو از مرد خونه...
بروزم

هومان منصوریان پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:42 ب.ظ http://hoomanmansourian.blogfa.com

حالا راستی
چه جوری این همه ظرفو شستی
فقط با ذهنت

empty پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:29 ب.ظ http://bitterlife.blogfa.com

چقدر حسرتتو خوردم...
چقدر خوش به حالته...
عاشق عاشقیم میشم وقتی میخونم نوشته هاتو....

empty پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:45 ب.ظ http://bitterlife.blogfa.com

بغض خفم کرد!
چقدر دلم خواس...
چقدر باید صبر کنم...

کتی جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:42 ق.ظ http://katayun.blogfa.com/

هی هی من اینجا را خیلی دوست داشتم..خیلی....تو وبلاگ ذیگری توی بلاگفا نداری؟؟؟

جیگیل بانو جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:55 ب.ظ http://b0njovy.blogfa.com

چقدر طرز تفکرت جالبه.با یه فکر کوچولو چه نیرویی میگیری.

دختر زمستون جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:28 ب.ظ http://2khtarezemestoon.blogsky.com

به این می گن انگیزه ی قوی ;)

آسمون جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:06 ب.ظ http://jaieposhtelabkhandha.blogfa.com

عشق همیشه نیروی محرک بوده
همیشه..

اوتیسم جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:19 ب.ظ http://www.paniz123.blogfa.com

انگیزه معجزه میکنه!!!

فرینام جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:36 ب.ظ

بر میگرده زیبا
من ایمان دارم که عشق تو برش میگردونه
دوستت دارم
بی دلیل...

آرمین جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:44 ب.ظ http://moamayehasty.persianblog.ir

سلام.
با اینکه یه مرد هستم(البته اگه خدا قبول کنه) ولی نمیدونم چرا اینقد حسی که داری بهم نزدیکه.البته شایدم ربطی نداره.شاید دلیلش همین عشقی هست که تو نوشته هات موج میزنه.

من شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:15 ق.ظ

چقدر نوشته هاتو دوست دارم.
برای اولین بار خوندمت.
بوسسسسسسسسسسس

ر شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:03 ق.ظ http:////http://rasoolpapaei.blogfa.com/

تقریبا بیشتر بست ه رو خوندم
دامن سبزن با حال بود وروان نوشته بودی

محمود گلگونه شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:59 ق.ظ http://mah2no.blogfa.com/

دوست ندارم یه روز بیام تو این وبلاگ و این طراوت را نداشته باشه
حالا که خوبه و لذت می برم از خوندنت
اما قول بده هر وقت حرفی برای گفتن نداری ننویسی
و هر وقت حرفی هست حتما بنویسی
این وبلاگ وبلاگ موفقی خواهد شد

مریم شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:17 ب.ظ http://manodelam1364.blogfa.com

نمیدونم چرا احساس میکنم داری از یه عشق رفته حرف میزنی...
احساس میکنم تنهایی...
نمیدونم...

بوی خوش زن شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:34 ب.ظ

ای داد بیداد
پس لازم شد یه ماشین ظرفشویی قسطی بخرم :))





کیقبا د شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:13 ب.ظ

چون کامنت اولم که بنوعی سلام و علیک یک تازه وارد بود تایید نشد ، برای رفع سوتفاهم عرض کنم، خواستم بجای گفتن اینکه :چه ویلاگ خوبی دارین و به به چه خوب مینویسید و اینا ، بگم ای کاش که زن سواد نمیداشت !
اگه بد گفتم ، شما ببخشید .ولی ای کاش ...
بگذریم . ممکنه باز هم تایید نشه .
ولی آخه همینجوریش هم پدر در بیار هستین ، وای اگر که بنویسین بعضی چیزا رو ...
آخه اونی که هنوز حتی یکبار نشینده باشد که : اینجوری بغلم نکن که ...
معلومه پدرش در میاد وقتی که همینو میخونه .
البته غرض اونایی که هزار بار و از هزار کس ! اینا رو شنیدن نیس .
منظور فلک زده هایی مث خودمون هس که از دیگران که نعوذ بالله ، از والده بچه هاشونم ، نه دیدن و نه شنیدن .
خوندن که دیگه ابدا و اصلا ....
اینه که میگم ای کاش که سواد نداشته باشد ...
کاش که نتواند بنویسد ...
ای کاش ...

مردی که فاحشه شد یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:20 ق.ظ http://ghalamtarash.blogfa.com

تمام آرامش را در گرمای نفسی که به صورتت میخورد حس کردم... چه زیبا ناتمام خود را تمام او می کنی.

سنگ بانو یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:58 ق.ظ

تلاطم زن بودن.. گاهی در اوج گاهی بر موج گاهی هم در حسرت یک همدل و هم کنج!

نیاز دوشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:55 ق.ظ http://magicalmirror.blogfa.com/

چرا شعله های قلب این قدر ممتد است؟ این آتش چرا خاکستر نمی شود؟ به من بگو انسان چرا دوست میدارد؟

عشق می آید، می رود... دوباره می آید!!

هلیا سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:57 ب.ظ http://piadebakhoda.blogfa.com

همیشه پای عـ شـ ق در میان ست!

پگاه سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:59 ب.ظ http://underground-thoughts.persianblog.ir

آب داغ است ..
اشکهایت را می رباید
و
تو بیشتر هق هق می کنی .

حسین جعفریان سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:35 ب.ظ http://www.andisheyesabz.wordpress.com

خیال با آدم چه ها که نمیکند

آبان چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:24 ب.ظ http://www.autumn-notes.blogfa.com

راست میگی. وقتی بهشون فکر می کنیم عجیب نیرو می گیریم، شارژ می شیم، سرحال میایم.
چی هست که ما رو اینطور می کنه؟ درون ماست یا درون اونا؟

شبلی چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:03 ب.ظ http://shebli.blogfa.com

عزیز
برمی گردد...

hafez چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:51 ب.ظ http://haafez.net

ما همه دیوانه هستیم
و با اشک هایمان ظرف می شوییم

مگس کولی پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 09:48 ب.ظ http://www.mundo.blogfa.com

وقتی برگشت تبدیل به اسکاچ کنش و باش ظرف بشور!

آست - روزمرگی جمعه 6 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:24 ق.ظ http://rroozzmmaarreeggii.blogfa.com

د ِ . . آخه لعنتی ! تو چرا اینقدر قشنگ مینویسی ؟ هان ؟

میخوای مجبورم کنی برم زن بگیرم ؟؟ بعد بشینی به ریشم بخندی بگی همش سراب بوده ؟؟ هان ؟؟

آخ که اگه بدونی چه حسی میگیرم وقتی میخونمت !!

برقرار باشی و مستدام . همیشه و همه جا و در همه حال !

یگانه شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:09 ق.ظ http://www.exotica.blogfa.com/

من واسه همین چیزاست که گاهی با لبختد میرم سراغ ِ ظرفا...
من البته منتظر نیستم.
فقط خیال می بافم. همین.

پرژین شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:36 ق.ظ http://www.parzhin1359.blogfa.com

خیالشون هم قشنگه.

سحر شنبه 18 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:53 ب.ظ

سلام
ایول به قلمت خانومی
بهت تبریک میگم خیلی زیبا می نویسی
امروز اولین باره که خوندمت ولی باور کن آخرین بار نخواهد بود

من بلاگی ندارم که بخوام آدرسش رو بدم همین جوری پیداتون کردم و حیفم اومد که کامنت نذارم.

شاد و خوش و سلامت باشی

اصغراقا شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:13 ق.ظ http://asgharagha.blogfa.com

برگردی و ظرف هام رو برام بشوری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد