باشد!!! منم سکوت..مثل تو...تو در سکوتت به حرفهای تلخ و خسته ی من فکر میکنی،من از همان وقتی که بغض میکنم و نمی بینی از همان وقتی که داد میزنم گریه میکنم سکوت میکنی به تمام مردهایی که قبل و بعد از تو بودند و میتوانستند باشند فکر میکنم!هرچند که صدها بار در وقت خوشی گفتم که از تک تک شان بیزارم... :-)
آآآآآی ی ی ی ی ی ی ی ...
چه ساده....چه تلخ
فاصله بین عشق و نفرت چقدر کوتاه است
خیلی وقته که وبتون رو می خونم راستش اصلا برام مهم نیست که نوشته هاتون روزمرگی واقعی یا تخیلی ، مهم حس خوبیه که از نوشته هاتون می گیرم .ممنون.خواستم فقط بدونید همین
براووووووووووووووووووووو
راه و همراهتو درست انتخاب کن.
یا حداقل سعی کن توی راه یه همراه خوب باشی.
همه حرفا که گفتنی نیست
بعضیا رو باید لمس کنی باید حس کنی.
خوب گوشاتو واکن ببین داره چی میگه
داره با نگاش که رو زمینه میگه: خدایا تمومش کن این لحظات تلخو طاقت دیدن اشکاشو ندارم.
کاش شما زنها زودتر نه سالتون میشد.
از همتون بیزارم ولی بازم اعتماد احمقانه می کنم !
متاسفم که یه دل عین دل خودم پیدا کردم
و چه تلخ است آن لحظه که اینگونه می اندیشم..
کاش میشد وقتی پر از خشم میشیم هیچ وقت برنگردیم عقب و حسرتشو بخوریم یا توی زمانش خودمونو گم کنیم تا برای لحظه ای آروم شیم ..
گاهی سکوت
گویاترین کلام است
یادمان باشد که همه مردم دنیا به یک زیان سکوت می کنند
اومدم ببینم مطلب جدید چی گذاشت..
خیلی عالیه. رج سی ام رو خیلی زیاد دوست داشتم.
سکوت سرشار از نا گفته هاست... اعتراف به عشق های نهان!
رج هایت بی انتها باد بانوی هزار و یک شب غصه های فرو خورده
ببین ،یعنی خل شدم با نوشته هاتا!
همشو خوندم ،عالی و ملموس، مرسی که مینویسی.
منم خیلی وقته به این سکوت ادامه می دم
قلمت مستدام . . .
چقدر... چقدر شیوا و سنگین از حس مینویسی. حتی حس زنانگی ِ مستتر در کلماتش و، منم که مَردم میفهمم. . . .،
منی که اغلب خنثی ام !!
قبلنم ازت تعریف کردم.
شاد باشی. خیلی انشالله . . . ،
عزیزم
چه کار خوبی می کنی .. خب منم همیشه مقایسه میکنم تو این اوضاع و احوال
منتظر بقیه رجها هستم توی تنهاییم تا تنها نباشی
نوشته هات خیلی قشنگه همه شونو خوندم
موفق باشی
گاهی سکوت واژه گویایی ست
شاد باشی
تمام آنهایی که می توانسته اند باشند و نبوده اند، تمام خاطراتی که می توانستند ساخته شوندو نشدند، تمام آرزوهایی که می توانستند تجربه شوند و نشدند... درست که حقیقت و حسرت با یک حرف شروع و با یک حرف تمام می شوند، اما بین این "قیق" و آن "سر" تفاوت بسیار است.
چه رج های سنگینی...بافتنش خیلی سخته...
سلام
خسته نباشید
سلام
فقط چندتا پست از وبلاگتونو خوندم هرچی که از خانم جماعت فکر می کردم می دونم به باد هوا رفت.
خدا خودش بهم رحم کنه.
به هر حال متشکرم و آرزوی توفیق و سلامتی دارم براتون.
یا حق
همین که بیزاریت هم با لبخند هست یعنی خیـــــــــــــــــــــــــلی،یا به قول برخی،خعلی. . .:-)
...
عاشق تر ها
زودتر متنفر می شن
و زود زود با یه نگاه می بخشن ...
مثل تو عزیزم
می گویم این رجهایت بدجوری شبیه رجهای منست .... خوبیش اینست که تو رجهایت را می شمری
من نه
من همینجوری می بافم
می بافم
بعضی جاها می شکافم ....
یکهو به سرم بزند
همه اش را می شکافم .....
از کجا رسید م ب اینجا .. بانوی دیگری بودی ک انگار از پشت پنجره می آمدی و هی بزرگ و بزرگتر و .. سلام.
وقت خوشی حرف های زیادی می زنیم ما زن ها!!
وبلاگ خیلی خوبی دارین خانم. خیلی خلاقانه است و حمله ها در عین کوتاهی خیلی عمیق اند. شاد باشید همیشه
چرا دیگه چیزی نمی بافی؟ من سردمه . یه چیزی بگو گرم شم .
نه همه مردها... ولی اکثریت قریب به اتفاق
سلام..
چه قدر این رج ها و این بافتنی رو دوست دارم...
زبانت ردیف باد
عهد کرده بودم که برایت پلووری ببافم ... همرنگ صدای شیرینت ...سبز
نمی دانستم دانه دانه هایی را که سر می اندازم ، به نوبت از آن سر میل شکافته می شوند ... با هر لحظه نبودنت !
اینجوری تا آخر ببافی فقط خودت میتونی تنت کنی.همه ی رجات عین همه! یه چیزی توش از همه پیداتره که زیادیش حال آدمو بد می کنه.زندگی ابعاد زیادی داره نباید لنگ یه چیذش چسبید.
بشکاف..... بشکاف ....... اصلا خوب نمی بافی. چقدر خوبه که حقیقت این چیزایی که تو می بافی نیست.
و من نیز حرفهایی دارم که برای نگفتن است...
سلام
منم ازشون بیزارم ...
سلام خانم. نمیدونم چرا ولی آخرین پستت رو که خوندم برگشتم و از اولین پستت تا آخریش رو خوندم! یه غمی تو حرفاته که نمی دونم چرا ولی میفهممش! کاش زندگیت اون جوری بشه که دوس داری!
من اینجارو میخونم مدت های مدیدی...
گفتم توهم منو بخونی...
پسش
he1
هست...
خب منم ازت متنفرم.
خیییییییییییییییییییییییییییییییییلی.
من که هیچوقت نفهمیدم وقتی او سکوت می کند به چه فکر می کند ...اما می دانم من و تو از لحظه ای که سکوت می کنیم خطرناک می شویم ...لغزنده می شویم ...فکر می کنی می فهمند این را؟؟؟من که امید چندانی ندارم ...
گل