بافتنی های یک زن عادی

رج به رج حس هایم را میبافم با کلاف حقیقت..

بافتنی های یک زن عادی

رج به رج حس هایم را میبافم با کلاف حقیقت..

رج یازدهم

 

 

با چشمهای قرمز که وارد میشود یعنی امشب از خیلی چیزها خبری نیست!کیفش را از دستش میگیرم..میپرسم: "لباسهایت را در بیاورم؟" میگوید: "نه"..این یعنی خستگی لوسش نکرده و فقط خیلی خسته است..میروم آشپزخانه و از آنجا داد میزنم:"شام بیارم یا چایی؟".اگر در کنار خستگی،خواب آلود هم باشد میگوید شام.اگر تنها خسته باشد میگوید چایی.شام را انتخاب میکند.شام که میخوریم ..رو به رویش مینشینم و از روزی که گذشته حرف میزند..من عاشق این صدای خسته ام! این مرد تنهایی نمیخوابد و من کنارش  دراز میکشم تا راحت بخوابد،وقتی به سقف خیره شدم و نفسش توی گوشم میخورد،یادم می آید که این دامن لَخت و نازک و سبز را برای او پوشیده بودم،اما آنقدر خسته بود که ندید..خم میشوم روی سینه اش تمام خستگی اش را میبوسم. 

 

 

 

ـــ : سبز سبزم!

نظرات 37 + ارسال نظر
عماد دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:16 ق.ظ http://urmyimmortal.blogfa.com

عشقتان جاودان...
خیلی زیبا و صمیمی نوشتی...
این پست مرا منقلب کرد!

فرناز دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:22 ق.ظ

چقدر زیباست اینگونه زن بودن!!!!!!!!!!بهت تبریک میگم/خیلی وقت بود ننوشته بودی خوشحالم که نوشتی....
سبز باشی و سبز دیده بشی

:)

مریم دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:13 ق.ظ http://manodelam1364.blogfa.com

یه بار گفتم بازم میگم: چه همه عاشقی تو :*

عشق برای تو...

عشقت همیشه پایدار باشه...

مینای کولی دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:20 ب.ظ

این مرد تو چقدر دارد "زندگی" می کند....
با احترام:مینای کولی

:)

دختر زمستون سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:49 ق.ظ http://2khtarezemestoon.blogsky.com

همیشه سبز باشی :)

تنهای بی کسی سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:46 ق.ظ http://http://limitation.persianblog.ir/

خب لوس هست دیگه !
مثل همیشه خیلی ساده و صمیمی هست قلمت.

ندا سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:12 ب.ظ

سلام
نبودی؟
یعنی چی بهش میگی لباساتو در بیارم ؟ خیلی لوسش میکنی مگه تو باید کاراش رو بکنی
خلی واسم عجیب بود.

یه وقتایی هست ...دوست داری لوسش کنی..یه وقتهایی وقتی لوس میشه اونم برای تو،یعنی دوستت دارم!

سارا چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:49 ق.ظ http://www.sohbateman.blogfa.com

کم هستند کسانى که حتى به این لحظه هاى ساده ى زندگى عشق مى ورزند.

آذر چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:50 ق.ظ http://www.azar1361.blogfa.com/

همیشه ما باید هواشون رو داشته باشیم، کاش نصف این اونا هم هوای ما رو داشتن.

سخت نگیری میبینیش! :*

جیگیل بانو چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:44 ب.ظ http://b0njovy.blogfa.com

خیلی قشنگ بود.خیلی خوب میشناسیش.
آرزومه همسر آیندم رو مثل حالای تو بشناسم.البت اگه پیداش کنم

آسمون چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:03 ب.ظ http://jaieposhtelabkhandha.blogfa.com

سلام دوست من!
چه خوب و دوست داشتنی می نویسی!
مشتری می شویم م م .....

ناخنگیر جمعه 22 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:45 ب.ظ http://nakhongir.blogfa.com

سبز باشید

دلفین جمعه 22 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:42 ب.ظ http://www.little-dolphin.blogfa.com

امروز که بیشتر از هر وقت به رضایم نیاز داشتم پستت یاد آور خاطرات شیرین نه چندان دور شد . . .

چقدر امروز از دلتنگی گریه کردم

باران شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:15 ب.ظ

چند قطره اشک سر خوردن رو صورتم.روزگاری من هم عاشق بودم...........

سینا شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:40 ب.ظ http://khaaen.persianblog.ir

و چه خوشبخت است که الهه‌ای دارد مهربان

من شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:46 ب.ظ

خاک بر سرت

:))

نی نی یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:41 ق.ظ http://pesaremaman85@blogfa.com

سلام
خیلی ساده و قشنگ نوشته بودی همه رجهایت را خواندم و ادامه میدهم تا ببینم اخر کار چی میبافی
یه پلیور یا یه روسری یا چیزهای دیگر

شاد باشی

عسل بانو یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:05 ق.ظ

من که بعد از ۷ سال زندگی فهمیدم که خیلی بی جنبه است
ارزش لوس کردن و لوس شدن رو نداشت

شاید علت این لوس کردنها...اینجا شد یک رج!..حرف زیاد است و چیزهایی که خستگی می آورند زیاد! :)

کوچولوی نجیب دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:17 ب.ظ http://roozhaye-nejabat.blogfa.com

چه ساده ... چه قشنگ ..
پایدار باشید!

ماندا سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:17 ب.ظ http://www.maandaa.blogfa.com

خوب خوب رو پیدا میکنه !

مرد بارونی چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:48 ق.ظ http://rainyman2.blogfa.com

سلام
چقدر خوشحالم که انقدر حس خوبی به همسرت داری
و با این خستگی ها انقدر منطقی برخورد می کنی
معمولا کمتر کسی انقدر شفاف و صاف برخورد می کنه
مراقب داشته هات باش

مرد بارونی چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:23 ق.ظ http://rainyman2.blogfa.com

ممنونم از حضورت
هم سقف ؟‌مشکل من حس نیست
حس زیاد بوده و هست
مشکل من همون هم سقفیه
همونی که مدتهاست که همخونه شده فقط
برای خوشبختی شما دو تا دعا می کنم و لبخند می زنم
این فکر که همین نزدیکی ها دو نفر هستن که همو انقدر دوست دارن لبخند به روم میاره
مراقب داشته هات باش

به آئین چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:36 ب.ظ http://najin2.blogfa.com

سلام
بافته ات سبزو دلت صبور ...
به من هم سر بزن
منتظرم

JOJO چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:02 ب.ظ http://www.arashbon.blogfa.com

وای زن عادی با خوندن سه تا پست مجذوب نوشته هات شدم...!

خسته نباشی

به قول آست خان اولیا ایام بکام.

سینا چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:55 ب.ظ http://khaaen.persianblog.ir/

هنوز سبزی؟؟

عاطفه جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:07 ب.ظ http://www.atefehbiatefeh.blogfa

دفعه ی اولمه که با خوندن یه نوشته منقلب می شم
فوق العاده این!

سحر یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:17 ب.ظ


از خوندن این کلمات که به سان آب روان بودند سر مست شدم
ارزوی چنین زندگی رو دارم
بزرگترین نعمت خدا اینه که حس دوست داشتن و دوست داشته شدن با یک آدم شریف براورده شه
این رحمته
تو این آشفته بازار شلوغیهای اخیر دلم لرزیددد
دعا می کنم برای استواری این عشق
برای منم دعا کن که از مهربونیام هیچ ثمری نگرفتمم

[ بدون نام ] شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:33 ق.ظ

این پستت خیلی برام اشنا بود جا های زیادی شنیدمش و خوندم ولی من ...

اقاداداش شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:28 ب.ظ http://aghadadash.persianblog.ir

شاید ایننظرو نبینیولی رج نهم و دهم و یازدهمت شاهکارن ...شاهکار ... شاهکار .... شادباشی

محمود گلگونه یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:15 ق.ظ

نمی دونم چی بنویسم
شاید همون حرف عماد که گفت این پست مرا منقلب کرد
این رج
بسیار عالی بود

علی شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 09:17 ب.ظ

یعنی تو دنیا به تعداد کسایی که برای این پست، کامنت‌های تاییدآمیز نوشتند زن واقعی وجود داره؟
نمی تونم باور کنم....
من از زنم جدا شدم....
اون اگه میخواست برای این پست کامنت بذاره می نوشت خاک تو سرت کنن...
می نوشت خیلی نفهمی که شوهرت اومد خونه و دامن لخت و سبزی که براش پوشیده بودی رو ندید و تو باز شام گذاشتی جلوش...
نمی پرسید چرا اونقد خسته است که اینو ندیده ...
خوشحالم که اگه زن مون این طوری نبود نهای دیگه هستن که این طورین...

سهراب چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:07 ب.ظ

خیلی ماهی به مردت حسودیم شد خوشبخت باشی ارزوی هر مردی هستی
کاش میشد همه باشند یکی
یکی از اوج غریبانه دل
شمع
صفا
عشق

نسیم شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:32 ب.ظ

اون موقع اگه سبز بودی بهت حق میدم ولی الان هم اگه سبز باشی خیلی باید به خودت شک کنی

طیبه یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:08 ق.ظ

به رسم همیشگی سلام
این اولین باری بود که من وبلاگ شمارومیدیم اینقدرازنوشته تون لذت بردم که مطمئن همیشه بهتون سرخواهم زد

سحر دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:27 ب.ظ http://www.khaaneiedoost.blogfa.com

سلام.
هیچی نمیگم.
فقط میگم عالی بود.
محشررررررررررررررررررر....
به منم سر بزن...

سشاشق چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:56 ق.ظ

....انصافا اشکم در اومد..درود بر تو با اینهمه احساسات ساده و خالص..

asghar شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:03 ب.ظ http://asgharagha.blogfa.com

شاید ارزو های یک مرد را می نویسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد